شیوه های تربیتی
شرایط مربیان
کسانی که می خواهند در جامعه و در هر محیطی به عنوان مربی ،آموزش دهند ه و تربیت کننده باشند و می خواهند غیر را تربیت کنند، باید دارای شرایطی باشند اولین شرط و اساسی ترین شرط نسبت به انها این است که آنها باید خود ساخته باشند تا بتوانند دیگران را بسازند . ما در روایاتمان تحت عناوین مختلفی این معنا را داریم که انسان باید ابتدا خودش و بعد دیگران را تربیت کند ، کسی که خودش را نساخته وتربیت نکرده است ، اگر بخواهد دیگری را تربیت کند ، نه تنها فایده ندارد ، بلکه گاهی اثر عکس هم دارد . کسی که خود مودب به آداب شرعی و عقل نیست ، نمی تواند دیگری را مودب به آداب شرع و عقل کند .
مقدم داشتن تربیت خود بر دیگران
در روایتی از امام علی (علیه السلام) است که حضرت فرمودند : افضل الادب ما بدات به نفسک ؛ با فضیلت ترین تربیت ها ان است که از خودت شروع کتی . اول برو خودت را تربیت کن! اگر توانستی به سراغ دیگران برو! چون فضیلت این بیشتر است.حضرت در حمله ای دیگر می فرمایند :عجبت لمن یتصدی لاصلاح الناس و نفسه اشد شی فسادا ؛ در شگفتم از کسی که می خواهد زمام تربیت مردم را به دست گیرد و حال این که نفس خودش از نظر فساد و خرابی بدترین چیز است .اول برو خودت را آباد کن ! نمی خواهد دیگری را آباد کنی!
باز در روایت دیگری از مولا علی (علیه السلام) داریم که فرمودند : من ساس نفسه ادرک السیاسه ؛ کسی که خودش را ساخته است ، می تواند جامعه را بسازد و زمام امور جامعه را بدست بگیرد. «من ساس نفسه ادرک السیاسه» سیاست تدبیر جامعه و سازندگی کلان است.
اینکه ما می گویم: «اول برو خودت را تربیت کن » در جمیع ابعاد وجودی به خصووص در بعد نفسانی است ، چون ما بعد قلبی و بعد عقلی هم داریم . من الان بحثم را بر بعد نفسانی ، یعنی در رابطه با نفس که یک مجموعه از شهوت ، غضب و وهم است متمرکز می کنم . انسانی که می خواهد به غیر مربی گری کند باید ابتدا خودش را ساخته باشد تا بتوان مربی دیگری شود ، در هر محیطی که باشد، فرقی نمی کند.
منابع:
شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج2، ص: 423
شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج4، ص: 341
شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج5، ص: 210
شرح احادیث تربیتی ، آیت الله محتبی تهرانی. «mojhabatehran.ir »
اولین و سخت ترین گام تربیت
در باب تربیت اولین گام و به تعبیری سخت ترین گام ضبط خیال است که البته سختی آن ابتدایی است. این اوهامی که میاید برخلاف رضای خدا و عقل است و همسو با خواسته های شیطان است ، جلوی این اوهام را در درون خودت بگیر . ما از این به سنگری بسیار مهم تعبیر می کنیم ، خط اول است ، به تعبیری باید گفت خط شکن باش، این خط اول است.
«خیال پیغمبر» در حال سجده بود
ما این تعبیر را از پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) داریم که فرمودند:« سجد لک خیالی » پیغمبر اکرم(صل الله علیه و آله) در بین همه چیز های درونیشان به سراغ خیالشان رفتند و می فرمایند :من خیالم را طوری مهار کردم که سجده کرده است؛ یعنی این طورتسلیم من شده است .من نمی خواهم وارد مساپلی که مربوط به پیغمبر(صل الله علیه و آله) است بشوم حتی حضرت در جایی روشن تر فرمودند:«قد اسلم شیطانی بیدی » این تعبیر را دیگر هیچ کاری نمی توانی بکنی .عجب معلوم می شود پیغمبر اکرم(صل الله علیه و آله) هم شیطان داشته است. ولی شیطانش را به دست خودش مسلمان کرده است .
«قوه واهمه» شیطان درونی است.
شیطان ما و شما همین قوه واهمه و خیال است که معاصی را جلوه می دهد . چه در ارتباط با شهوت باشد چه در ارتباط با غضب باشد و چه دوز و کلک باشد که مربوط به خود خیال و واهمه است . ابتدا باید این را مودب به آداب اللهی کنیم.
کار واهمه حقه بازی است.
ابتدا همین خبیث است که این مساله را بزرگ جلوه می دهد از حقه بازی هایش است که می گوید:« مودب شدن مشکل است؛ مگر می شود آدم جلوی خیالش را بگیرد » ما طلبه ها راجعه به احتمالات که غیر تخیلات است می گوییم :«احتمال بی عار است» یعنی همین طور خودش به ذهن می آید . توهمات هم همین طور است یکی از دستاویز های شیطان که مهم ترینش هم هست خیال است که شیطان به وسیله همین خیال انسان را به شقاوت بی دینی و بیچارگی می کشاند .
تفکر اولین راه ضبط خیال است
در اینجا بحث اینطور مطرح می شود که چطوری من این خیال را که گاهی به این شاخه وگاهی ان شاخه می پرد مهار کنم ؟ راهش چیست؟ راهی که بزرگان ما مطرح کردند . می گویند اولین راه تفکر است. اما خود تفکر روش دارد . انسان می تواند فکر خود را مشغول کند الان ذهنم سراغ چیزی رفته است می توانم ان را برگردانم در این اختیار دارم .حالا ذهن را در چه وادی بیاورم ؟ در وادی ابعاد نعمت هایی که خداوند به تو عنایت کرده است بیاور . 1 نعمت های مادی 2 نعمت های معنوی
به نعمت ها و وظایفت فکر کن!
. این منزل تفکر است. ذهن را در این وادی بیاور و بیاندیش که خدا این همه نعمت های مادی و معنوی را در اختیار تو قرار داده است . این همه پیامبر مبعوث کرده است که راه های معنویت را در اختیار تو قرار دهند . سراغ این نعمت ها برو ! حالا از خودت سوال کن که آیا من نسبت به این خدایی که این همه به من نعمت مادی و معنوی داده است وظیفه ای دارم یا نه ؟
با فکر کردن خیالت را کنترل کن!
اگر من به خانه شما بیاییم و در بزنم و هدیه ای برای شما بیاورم . به ذهنتان نمی آید که این را تلافی کنید ؟ ظاهرا شکر منعم جزو فطریات بشر است . آِیا من نسبت به مولایم وظیفه ای دارم یا نه ؟ برای این که جلوی این خیال را بگیری و سر گرمش کنی بیا شروع به فکر کردن کن . این همه بساط نعمت آیا فقط برای زندگی حیوانی من است ؟ به تعبیر اهلش این ها فقط برای اداره کردن شهوت و غضب من است یا نه مقصود دیگری هم در کار است ؟
شرح احادیث تربیتی آیت الله مجتبی تهرانی
Mojtabatehrani.ir
الحمد اللَّه الذى نور قلوب العارفين بذكره، و قدس ارواحهم بسره، و نزه أفئدتهم لفكره (بفكره)، و شرح صدورهم بنوره، و أنطقهم بثنائه و شكره، و شغلهم بخدمته، و وفقهم لطاعته، و استعبدهم بالعبادة على مشاهدته، و دعاهم الى رحمته و صلى اللَّه على محمد امام المتقين و قائد الموحدين و مونس المقربين، و على آله المنتجبين الابرار الاخيار، و سلم تسليما كثيرا.
ترجمه
حمد و ستايش مخصوص پروردگاريست كه قلوب عارفين را به واسطه ذكر و ياد خود منور و روشن فرموده است، و ارواح آنان را به توجه باطنى و فيض معنوى خود تقديس و پاك كرده است، و باطن دلهاى آنان را از تيرگيها تنزيه و تطهير نموده است تا توفيق تفكر در باره او را پيدا كنند، و سينه هاى آنان را به نور خود منشرح و باز كرده است، و زبان آنان را به ثناء و شكر خود گويا فرموده است، و پيوسته آنان را به خدمت و بندگى خود مشغول ساخته است، و آنان را به طاعت خود موفق فرموده است، و آنان را به بندگى دعوت كرده است كه به وسيله عبادت به مقام مشاهده انوار جلال وجمال الهى نائل گردند، و آنان را به سوى رحمت خود خوانده است.
و صلوات و رحمت پروردگار بر خاتم النبيين محمد (صل الله علیه و آله ) باد كه پيشواى پرهيزگاران و رهبر اهل توحيد و انيس مقربين است، و بر آل اطهار او باد كه پاكان و نيكوكاران و برگزيدگان از مردم هستند، خداوند آنان را سلام و درود فراوان برساند.
شرح
به طورى كه در اين خطبه شريفه مىگويد: تنها وسيله نورانيت قلوب ذكر و ياد خداوند متعال است، و نورانيت قلوب وسيله انشراح صدور است، و هنگامى قلوب منشرح و منور گردد كه تاريكىهاى اعمال و اخلاق سوء از زواياى دل بر طرف و زائل گردد، تا اعضاء و جوارح براى طاعت و عبادت پروردگار متعال مهيا شده و آثار طهارت و نورانيت باطن در ظواهر هويدا گشته و جبروت سلطان حق در پرتو قلوب افكند.
مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص:2-3